آیا باید به مقدسات توهین کرد؟

اسلامگرایان از اتهام «توهین به مقدسات» بدون اینکه در واقع اهانتی صورت گرفته باشد بصورت ابزاری برای خاموش کردن منتقدانشان استفاده میکنند.

تجربه شخصی من نیز همین موضوع را تایید میکند، بارها برای من پیش آمده است که اسلامگرا یا مسلمانی به من معترض شده است که شما به مقدسات توهین میکنید. من نیز به آنها گفته ام که اگر به من نشان بدهند در کجای نوشتار من اهانتی صورت گرفته است ممکن است آنرا ویرایش کنم، در بیشینه موارد این معترضین طفره رفته اند و به دلیل اینکه حتی نوشتار من را نخوانده بودند قادر به نشان دادن واژگان توهین آمیز نبودند، در برخی موارد نیز البته مواردی ذکر شد که در بیشینه آنها بازهم آن واژه واقعاً توهین آمیز نبود. برای نمونه یکبار آخوندی اعتراض کرد که در نوشتار «آیا محمد دیوانه نیست؟ » از واژه «دیوانه» برای محمد استفاده کرده ای، به او پاسخ دادم که این واژه را قرآن انتخاب کرده است و در چندین جا گفته است محمد تو «مجنون» نیستی، برگردان مجنون به پارسی نیز دیوانه است، با اینحال اگر واژه مناسبتری در ذهن داری میتوانی پیشنهاد کنی و من ممنکن است بپذیرم! در این مورد بخصوص هم آن شخص پاسخی نداشت. نتیجه آنکه اتهام توهین به مقدسات در بسیاری از موارد تنها یک بهانه بی مورد است برای پاک کردن صورت مسئله و خفه کردن منتقد اسلام.

باید به این واقعیت نیز توجه داشت که مسلمانان عادت به شنیدن سخنان منتقدین ندارند، چون اساساً تابحال مجالی برای مخالفت با اسلام وجود نداشته است، به دلیل توحش بالای مسلمانان منتقدین همواره دست به خود سانسوری میزده اند یا اینکه اگر لب به سخن باز میکردند، مرگ  پاسخ سخنان ایشان بوده است، به پاس وجود اینترنت و تکنولوژی غربی است که اکنون میتوان نسبتاً آزادانه تر از اسلام دفاع کرد. به همین جهت دلیل گوش مخاطبین مسلمان با سخنان انتقادی آشنا نیست و همواره و در تمام عمر خود تنها مدح و ستایش و چاپلوسی شخصیتهای دینی خود را شنیده اند و بیشینه مسلمانان اساساً اگر دسترسی به منابع منتقد اسلام هم داشته باشند آنقدر خرد و آزاد اندیشی ندارند که حتی آنها را مطالعه بکنند، لذا هر سخن انتقادی را اهانت میدانند.

اما در پاسخ به پرسش مطرح شده در این بخش باید گفت که بستگی به مقدسات و شیوه توهین دارد. فرض کنید برای افرادی گاو چیز مقدسی است، و خوردن گوشت گاو در آن فرهنگ اهانت محسوب میشود. آیا دیگران باید به این مقدسات احترام بگذارند و به آن توهین نکنند؟ به نظر نمیرسد هیچ انسان عاقلی پاسخی مثبت به این پرسش بدهد. حال فرض کنید همان جمعیت باورهای مضری برای اجتماع نیز داشته باشد، مثلاً افراد را بخاطر باورهای دینیشان تبعیض کنند و یا اینکه بخاطر جرائمی انسانهایی را زنده زنده بپزند، برای نمونه هندو ها که احترام خاصی برای گاو قائل هستند در گذشته بر اساس باورهای دینیشان همسر مردی که فوت میشد را زنده زنده میسوزاندند، این عمل که ساتی نام دارد عملی مقدس بود و هنوز هم برخی زنان هندو خود اینکار را انجام میدهند یعنی بدون دخالت دیگران بعد از مرگ همسر خود را به آتش میکشند. در اینصورت چطور؟ آیا باید به این جمعیت و مقدساتش اهانت نکرد و مثلاً گوشت گاو را بخاطر آنها نخورد؟ روشن است که پاسخ منفی است.

جمعیتی را فرض کنید که برای هویج احترام ویژه ای قائل هستند و آنرا مقدس میپندارند. تا اینجای کار ممکن است شما برای این جمعیت و افکارش احترام قائل باشید، البته من چنین احترامی را قائل نیستم چون من برای افکار نادرست احترامی قائل نیستم، ولی حال فرض کنید که افزون بر مقدس پنداشتن هویج، خوردن هویج را جرم میدانند و هویج خوران را میکشند. حالا چطور؟ آیا باید به این گروه و عقیده اش احترام گذاشت؟ هرگز!

در مورد اسلام هم قضیه از نظر برخی نامسلمانان همینگونه است. اسلام شامل یک سری باورهای مسخره و نابخردانه است، مثلاً باور به امام زمان، باور به داستانهای مسخره قرآن همچون طوفان نوح، قصه آدم و حوا، ماجراهای سلیمان، یونس، صالح و غیره مشتی باورهای نابخردانه و گاهی مضحک است، به همان میزان که احترام به هویج از نظر افرادی که عضو جمعیت فرضی بالا نیستند نابخردانه است، احترام گذاشتن به این مزخرفات نیز برای نامسلمانان نابخردانه است و احترام گذاشتن به اسلام یعنی احترام گذاشتن به حماقت. ممکن است برخی حاضر باشند برای مزخرفات و باورهای مسخره کودکانه که جدی گرفته میشوند احترام بگذارند ولی شوربختانه مسئله به اینجا ختم نمیشود. افزون بر نابخردانه بودن و مسخره بودن باورهای بالا این باورها مضر هم هستند؛ مسلمانان بخاطر همین مجموعه باورها دست به جنایات و کارهای زشت متعددی میزنند و روزگار خود و دیگران را بخاطر همین باورهای چرت است که سیاه کرده اند. احترام گذاشتن به اسلام و «مقدسات مردم» در صورتی که این مردم مسلمان باشند یعنی احترام گذاشتن به سنگسار، قصاص، جهاد، اعدام، زن ستیزی، همنجسگرا ستیزی، تبعیض دینی، تبعیض جنسی، و برده داری، و در یک کلام، بربریت، توحش و حماقت و نادانی آیا شما حاضرید به چنین چیزهایی احترام بگذارید؟ پاسخ به میزان مدنیت شما باز میگردد اگر مدنیت شما در حد مسلمانان باشد آنگاه شما میتوانید به این مفاهیم و مروج آن یعنی اسلام احترام بگذاری، ولی اگر میزان مدنیت شما بالاتر از مسلمانان است آنگاه شما همچون من هرگز حاضر نخواهید شد که به اسلام  که بخشی از مقدسات مردم مسلمان است احترام بگذارید چون احترام گذاشتن به اسلام یعنی بی احترامی به خرد، و بدتر از آن بی احترامی به انسانیت.

نتیجه آنکه من هرگز احترام به مقدسات مردم در صورتی که این مردم باورهای غیر منطقی و بدتر از آن مضر داشته باشند را نه تنها توصیه نمیکنم بلکه شدیداً نکوهش کرده و آنرا عملی غیر اخلاقی و غیر انسانی میدانم، کسانی که به اسلام احترام میگذارند یا دچار نادانی هستند و نمیدانند که اسلام چیست، یا اگر از آن آگاهند همانقدر بزهکار و بدکاره و پلید هستند که مجریان اسلام هستند. من برای خود چنین آدمهایی که یا نادان هستند یا جنایتکار احترامی قائل نیستم هر انسانی از نگر من یا اسلام ستیز است یا انسان ستیز. این انسان ستیزی البته در بیشینه موارد نا آگاهانه و از روی نادانی نسبت به اسلام و قوانین کثیف و متعفنش است.

افزون بر آنچه در بالا آمد باید توجه داشت که اسلام تنها یک مجموعه باورهای خرافی شخصی نیست بلکه به ادعای اسلامگرایان کامل است و یک ایدئولوژی سیاسی است، احترام گذاشتن به یک ایدئولوژی سیاسی کاری احمقانه است، اسلام را باید براستی در کنار کمونیسم، فاشیسم، نازیسم، بعثیسم و غیره آورد، به چه دلیل یک شخص باید به یک ایدئولوژی سیاسی احترام بگذارد؟ بخصوص اینکه این ایدئولوژی مسئله ای کاملاً غیر خصوصی است و در تمام زوایای زندگی هر انسانی دخالت میکند. درخواست احترام به اسلام همانقدر ابلهانه است که درخواست احترام به کمونیسم، فاشیسم، و نازیسم، یا حتی سایر ایدئولوژیها، دیدگاه ها و نظامهای سیاسی مثل لیبرالیسم، دموکراسی، آریستوکراسی، جمهوریت، پادشاهی و غیره… کدام انسان عاقلی اهانت به این موضوعات را جرم میداند؟ روشن است که این تفکر و ایدئولوژی سیاسی میخواهد ارزشی بالاتر از سایر ایدئولوژی های سیاسی برای خود دست و پا کند، تا جایی که کسی حق اهانت به آنرا هم نداشته باشد، حال آنکه از نظر من همانطور که هرکس میتواند به درست یا غلط بگوید کمونیسم و نازیسم مزخرف هستند، باید بتواند بگوید اسلام نیز مزخرف است و کسی نباید به او خرده بگیرد که چرا اهانت کرده ای!  تابحال دیده اید کسی از شما بخواهد به ایده دموکراسی احترام بگذارید؟

به دو دلیل بالا روشن شد که احترام به اسلام کاری غیر اخلاقی و غیر انسانیست، اما احترام نگذاشتن به چیزی برابر با بی احترامی کردن به آن نیست. شما به باورهای قبیله زولو احترامی نمیگذارید چون اساساً نمیدانید این باورها چه هستند ولی به آنها بی احترامی هم نمیکنید، بنابر این میان احترام نگذاشتن و بی احترامی کردن نیز باید فرقی قائل شد، پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که آیا باید به مقدسات مسلمانان بی احترامی کرد یا نه؟

بازهم پاسخ باز میگردد به اینکه بی احترامی یا اهانت یعنی چه؟ در نمونه هایی که قبلاً آورده شد اثبات شد که مسلمانان انتقاد از دین را در بسیاری از موارد اهانت به اسلام تلقی میکنند، اگر میخواهید مسلمانان را راضی نگه دارید باید تمام باورهای ضد اسلامی خود را مخفی نگه دارید و «خفه» شوید، منظور بسیاری از مسلمانان از احترام گذاشتن همین است.  اما اگر اهانت یعنی انتقاد، آنگاه باید به اسلام اهانت کرد! مسلمانان از دماغ فیل نیافتاده اند که حق مصونیت از انتقاد داشته باشند، هیچ باور و اندیشه ای نباید این امتیاز را داشته باشد که کسی نتواند از آن ایراد بگیرد، انتقاد کند و نقصانی را به آن نسبت بدهد. اگر مسلمانانی اینرا درک نمیکنند و یا نمیپذیرند بخاطر توحش و فاشیست  بودن آنهاست، دیگران چرا باید به چنین حماقت و خفتی تن در دهند؟ انتقاد از اسلام و انتساب نقصان به اسلام و وارد کردن اتهام به اسلام و مسلمانان و شخصیت های اسلامی به دلیل مضر بودن اسلام برای بشریت نه تنها امری جایز بلکه از نگر من برای هر نامسلمان فهیمی که اسلام را میشناسد امری بایسته و واجب است. اگر نامسلمانی منتقد اسلام نیست یا نسبت به اسلام نادان است یا شخصی بی وجدان و درونگراست که سرنوشت خود و دیگران برایش اهمیتی ندارد، چرا که اگر کسی در مقابل جنایت سکوت کند خود جنایتکار است. نتیجه آنکه اگر انتقاد کردن از اسلام برابر با اهانت به اسلام است که ظاهراً از نظر بسیاری از مسلمانان تندرو اینگونه است، آنگاه باید به اسلام اهانت کرد.

ولی خوب گروهی فهمیده تر نیز در میان مسلمانان وجود دارند که انتقاد را اهانت نمیدانند بلکه معیار منطقی تر و متمدنانه تری برای اهانت در ذهن دارند. مثلاً این گروه معتقدند فحاشی اهانت است و به مقدسات مسلمانان نباید کسی فحاشی کند، اینکه فحاشی اهانت است مسئله ای مسلم به نظر میرسد که نمیتوان در آن شک کرد، اما پرسش بعدی که پیش می آید این است که آیا باید به اسلام و مقدسات آن فحاشی کرد یا نه؟

به نظر من بطور کلی فحاشی آنقدر امر مهمی نیست، کسی که دهانش را باز میکند و کلمات زشت از دهانش خارج میشود نمیتواند آسیبی جدی به کس دیگری بزند، طرف مقابل همواره میتواند گوش نکند یا نخواند به همین دلیل بعنوان یک لیبرال معتقدم حق فحاشی نسبت به هر کس و هر چیزی برای انسانها باید محفوظ باشد، مگر در صورتی که خساری به شخص اهانت شده انجام گیرد در اینصورت آن شخص میتواند به دادگاه برود و از اهانت کننده شکایت کند. من خود بعنوان منتقد اسلام روزی نیست که فحشهای بسیار زننده و رکیک از مسلمانان دریافت نکنم ولی این فحشها برای من آنقدر اهمیتی ندارند من به سادگی آنها را نادیده میگیرم و اگر روزی این افراد فحاش را ببینم نیز کینه ای از آنها به دل ندارم و بدون اینکه آنها بخواهند، به دلیل سفاهتشان آنها را میبخشم. مسلمانان نیز باید همین کار را بکنند، اگر از این اهانت ها ناراحت هم میشوند باید آنها را نادیده بگیرند. اینگونه ممکن است مسلمانان برای خود احترامی کسب کنند، و الا با تهدید و خشونت مسلمانان نمیتوانند برای اسلام احترام کسب کنند. گواه این مدعا این واقعیت است که بر اساس دیدگاه بسیاری از فقهای اهل تسنن هرکس به خلفای راشدین اهانت کند باید کشته شود، آیا این حکم خشن و وحشیانه جلوی اهانت شیعیان به سه خلیفه اول را گرفته است؟ البته که نه.

اما این در مورد کسانی است که به خود من فحاشی میکنند، ولی اهانت به اسلام و پیامبر اسلام و خدا و فرشتگان اهانت به یک شخص مسلمان نیست، هیچ مسلمانی هم وکالتی از پیامبر یا خدای کائنات ندارد که از او دفاع کند، دفاع از خدا کاری احمقانه به نظر میرسد اگر خدا میخواست خود میتوانست منتقدانش را در لحظه ای خاموش کند، خدا نیازی به دفاع بشر از او ندارد، مگر اینکه خدا نباشد و یک توهم باشد، خدایی که به دفاع بشر نیاز دارد دیگر خدا نیست. آیا براستی دفاع یک مسلمان کوچک که سر تا پای خود و باورهایش اهانت به دیگران است از قدرتمند ترین موجود قلچماق قابل تصور مضحک نیست؟

نتیجه آنکه اهانت به مقدسات از نظر من یک حق برای همه انسانها باید به شمار برود و هیچکس نباید بخاطر بی احترامی یا اهانت به مقدسات دینی هیچ جماعتی مجرم شناخته شود. ولی حق طبیعی بودن هم برای انجام کاری دلیل موجهی نیست، برای نمونه سیگار کشیدن هم حق طبیعی همه آدمها است ولی بهتر است مردم از این حق طبیعی استفاده نکنند یا اگر میکنند کمتر استفاده کنند.

روشن شد که اهانت به مقدسات از نگر من حق هر انسانی است، اما به پرسش «آیا باید به مقدسات توهین کرد یا نه؟» هنوز پاسخی داده نشده است. به این پرسش از دیدگاه سودمندگرایانه باید پاسخ داد، آیا توهین به مقدسات سبب خیر میشود و یا جلوی وقوع شرّی را میگیرد؟ فکر نمیکنم پاسخ قطعی بتوان به این پرسش داد که در همه سناریوها صادق باشد، برای نمونه گاهی استفاده از کلمات رکیک بصورت طنز آمیز میتواند ذهن مخاطب را نسبت به دین روشن کند و تاثیر مثبتی روی او بگذارد. برای نمونه اگر به دوست صمیمی خود بگویید از نظر شما محمد قرآن را برای آلت تناسلی خود نازل کرده یا اینکه امام زمان معلوم نیست کی میخواهد از لانه خود بیرون بیاید، این گفته ها ممکن است تاثیر مثبتی در دوست شما بگذارد و سبب تغییر در وی شود، چنین توهینی نتیجه خوبی دارد لذا از نظر سودمندگرایانه اینکار خوب به نظر میرسد. اما در مقابل فرض کنید یک استاد دانشگاه که با شما روابط صمیمانه خاصی هم ندارد بطور بسیار رسمی نظر شما را در مورد اسلام میپرسد، اگر در پاسخ به او بگویید از نظر من اسلام یک دین آشغال است، فکر میکنید برداشت آن استاد دانشگاه چه خواهد بود؟ آیا این برخورد مناسب خواهد بود؟ روشن است که چنین برخورد اهانت آمیزی فقط آبروی شما را خواهد برد و نتیجه مثبتی نخواهد داشت. یا فرض کنید در شهر قم به سر میبرید و یک دسته آخوند از مقابل شما در حال رژه رفتن هستند، اگر در چنین حالتی فریاد بزنید درود بر یزید، و مرگ بر امام زمان، چه نتیجه ای رخ خواهد داد؟

در دو نمونه بالا هم به سناریویی اشاره شد که در آن اهانت کردن بی ضرر و حتی سودمند و در نتیجه خوب است، و هم به سناریو هایی اشاره شد که در آنها اهانت کردن نتایج خوبی ندارد. حال پرسش این است که چه مشترکاتی بین سناریوهایی که در آنها اهانت کردن بد است وجود دارد؟ به عبارت دیگر چه زمانی نباید به مقدسات اهانت کرد؟  پیش از پاسخ به این پرسش شایسته است مسئله دیگری را مطرح کنیم. پرسش فرعی این است که آیا برقراری گفتمان و همنشینی با مسلمانان به نفع منتقدان اسلام است یا به ضرر آنها؟ به عبارت دیگر در همنشینی مسلمانان با منتقدان اسلام کدام طرف موضع ضعیف تری دارد و کدام طرف موضع قوی تری دارد؟

از نگر من موضع منتقدان دین بسیار بسیار قوی تر است، چرا که برای دفاع منطقی از اسلام یک شخص باید درست بودن تمامی گزاره هایی که اسلام مدعی درستی آنها است را با موفقیت اثبات کند و الا باور او به اسلام غیر عقلایی و نابخردانه است. در مقابل برای رد کردن اسلام تنها کافیست که یک گزاره نادرست در اسلام پیدا شود، در صورتی که تنها یک خطا و ایراد در اسلام وجود داشته باشد اسلام بطور کلی باطل خواهد بود، مسلمانان معمولاً از این واقعیت قافل هستند و فکر میکنند باید عکس باورهای دینیشان اثبات شود تا دینشان رد شود! قوی بودن موضع منتقدان اسلام نسبت به اسلام طبیعتاً این نتیجه را میدهد که گفتمان و مراودات فکری و مناظرات بین مسلمانان و منتقدان اسلام به نفع منقدان اسلام و به ضرر مسلمانان است. به همین دلیل است که مسلمانان به شدت از انتقاد هراس دارند و از بحث و مناظره فرار کرده و در یک کلام دشمنان جامعه آزاد و باز هستند.

با مقدمه ای که در بالا آمد به این پرسش که «چه زمانی اهانت کردن به مقدسات مسلمانان نادرست است» بهتر میتوان پاسخ داد. زمانی این اهانت کردن بد است که موجب از میان رفتن گفتمان و بحث شود و این بهانه را به مسلمانان بدهد که فرار کنند و خود را به حاشیه بکشانند. بازگشت مسلمانان به پناهگاهشان نتیجه ای مثبت برای آنها دارد. البته باید توجه داشت که در بیشینه موارد وقتی با کسی بحث میکنید نمیتوانید نظر او را عوض کنید ولی این بحث کردن اغلب باعث میشود دیگران به موضوعاتی که تابحال به آنها فکر نکرده اند فکر کنند. خود این نتیجه بحث کردن ارزش بسیار بالایی دارد.

بنابر این من توهین کردنی به مقدسات را که نتیجه خوبی ندهد اگرچه حق هر انسانی میدانم ولی توصیه میکنم که به دنبال فحاشی و استفاده از کلمات رکیک در برخورد با مسلمانان نباید بود و معمولاً بهتر است این ضعف و خشم را با دانش گستری و استدلال و برخورد آرام و منطقی جایگزین کرد.

ویراست آرش بیخدا

نقض عقلانی الهی بودن قرآن

چرا اسلام را ترك كردم؟

چرا با اسلام مخالف هستید؟

بررسی سوره های مکی و مدنی

شما حق ندارید به عقاید مردم توهین کنید

آیا باید به دین احترام گذاشت

بیان دیدگاه