اینکه نباید به مقدسات توهین کرد و نباید به دین مردم کاری داشت سخنی است که شبانه روز از مسلمانان، اسلامگرایان و سمپاتهای ایشان میتوان شنید. قبل از نوشتن این نوشتار واژه «توهین» را در گوگل جستجو کردم، از 20 مورد نخست، 9 مورد در مورد «توهین به مقدسات» بود. البته بیشتر اوقات وقتی کسی میگوید به مقدسات مردم توهین نکنید منظورش این است که به مقدسات من توهین نکنید، برخی آدمها علاقه دارند خود را پشت نامهای بزرگتر مخفی کنند. افزون بر این باید توجه داشت که دین مال التجاره طبقه ملایان است و آنان نیز همانند دیگر کسبه مایل نیستند کسی به محصولشان اهانت کند چرا که این اهانت ممکن است رونق را از بازار کار ایشان بگیرد.
یکی از مسائلی که زیاد از سوی مسلمانان مطرح میشود قضیه رب المشرقین و رب المغربین است. مسلمانان سعی میکنند بگویند که در قرآن راجع به مسائل علمی ای که بشر امروز به آنها رسیده است اشاراتی وجود دارد که 1400 سال پیش در قرآن نوشته شده است و این را حتی به عنوان معجزات علمی قرآن! مطرح میکنند. آنها میگویند که با دیدن این جملات در قرآن به حقانیت و اصالت اسلام پی برده اند و مسلمان شده اند.
نهج البلاغه بعد از قرآن مجید مهمترین و مقدس ترین کتاب ایرانیان است و البته عموم شیعیان نیز چنین اعتقادی دارند تقریبا در تمامی خانه هایی که رنگی از مذهب در آنها وجود دارد علاوه بر قران حتما مفاتیح الجنان و به احتمال زیاد نهج البلاغه نیز وجود دارد …اما آیا تا بحال از خودتان پرسیده اید که این کتاب نوشته چه کسی است ؟ ممکن است با کمال عصبانیت جواب بدهید معلوم است نهج البلاغه نوشته حضرت علی(ع) است و در آن تردیدی نیست …
در مورد زندگانی علی و فاطمه نیز ملایان، شبهه ملایان و شیعیان یاوه گو بسیار لاف زده اند و اغراق کرده اند. برخی از اسلامگرایان علی و فاطمه را بهترین نمونه و الگو برای همه دورانها معرفی میکنند، اما تاریخ بگفته ناپلئون که آنرا دشمن دین دانسته است به شدت با این فرضیه مخالفت دارد. منابع تاریخی نشان میدهند که میان علی و فاطمه روابط خوبی وجود نداشته است. علی قصد ازدواج داشته است و از همین روی فاطمه به محمد شکایت میکند. حدیث معروف محمد نیز که در مورد فاطمه است، یعنی «فاطمه پاره تن من است، هرکس او را بیازارد مرا آزرده است» به همان آزردگی فاطمه از دست علی ارتباط دارد.
به یاد دارم معلم دینی ما در دوران دبیرستان به ما ميگفت، دانشمندان غربی کشتی نوح را در ترکیه روی یک کوه (کوه آرارات) یافته اند و بعد از اینکه آنرا از زیر برف بیرون کشیدند دیدند روی الوار آن نوشته شده است «يا قائم آل محمد (عجل الله تعالى فرجه)» و آن باستان شناسانی که این کشف را انجام داده اند مسلمان و شیعه شدند ولی خوب دولت های غربی اجازه درج این خبر رو ندادند و حتی اجازه کاوش بیشتر را هم به سایر باستان شناسان ندادند. و ما که مغزهای باکره خودرا مجانی به زنای مرجع تقلید کلاس درس خودمان بخشیده بودیم، چه معصومانه بر تنفر خود از غرب و بویژه اسرائیل و آمریکای جنایتکار می افزودیم که چقدر این ها نامرد و بی انصاف هستند که دین حق یعنی اسلام و مذهب حق یعنی تشیع را انکار میکنند. آخر مگر مدرک از این تابلو تر هم میتوان برای اثبات حقانیت یافت؟ اما حال که پنج، شش سال از آن دوران و عصر جاهلیت زندگی من میگذرد آموخته ام که به جای ایمان آوردن و قبول کردن، خرد نقاد خود را بکار گیرم و داستانهای کودکانه و مسخره دینی را به دیده خرد بازرسی کنم و بر مغز خویش فشار بیاورم.
اغلب ازمن پرسيده مي شود چرا اسلام را ترك كردم؟ اين كه اغلب مسلمانان به خود اجازه نمي دهند كه درباره امكان ترك اسلام فكر كنند، خيلي نامعقول بنظر ميرسد. انها ترجيع مي دهند اين گونه فكر كنند كه كساني كه از اسلام بريده اند بوسيله اژانس هاي يهود به انها پول داده شده است. تا اين حقيقت را بپذيرند كه انسان ها ازادي انديشه دارند و بعضي ممكن است فكر كنند كه اسلام دين مورد نظر انها نيست.
– امام صادق عليه السلام فرمود: جبرئيل عليه السلام بر محمد صلى للّه عليه و آله نازل شد و گفت : اى محمد! خدا ترا مژده مى دهد به مولودى كه از فاطمه متولد شود و امت تو او را بعد از تو مى كشند فرمود: اى جبرئيل ! سلام به پروردگارم برسان، مرا به مولودى كه از فاطمه متولد شود و امتم او را بكشند نيازى نيست ، جبرئيل به آسمان بالا رفت و سپس فرود آمد و همان سخن را گفت ، پيغمبر فرمود: اى جبرئيل ! سلام به پروردگارم برسان مرا به مولودى كه از فاطمه متولد شود و امتم او را بكشند نيازى نيست ، جبرئيل به آسمان بالا رفت و سپس فرود آمد و گفت : اى محمد! پروردگارت به تو سلام مى رساند و ترا مژده مى دهد كه امامت و ولايت و وصيت را در ذريه او قرار داده ، او هم پيغام داد كه من راضى گشتم . ((پس به ناخوشى او را آبستن شد و به ناخوشى زائيد و از آبستن شدن تا از شير گرفتنش سى ماه بود، و چون به قوت رسيد و چهل ساله شد، گفت : پروردگارا! مرا وادار كن تا نعمت ترا كه به من و به پدر و مادرم انعام كرده ئى سپاس گزارم و عملى شايسته كنم كه پسند تو باشد و بعضى از فرزندانم را شايسته كن ) اگر او نمى فرمود: بعضى از فرزندانم را شايسته كن ، همه فرزندان آن حضرت امام مى شدند، ) و امام حسين از فاطمه عليهماالسلام و از هيچ زن ديگر شير نخورد، بلكه او را خدمت پيغمبر صلى للّه عليه و آله مى آوردند و آن حضرت انگشتانش را در دهان او مى گذارد و او باندازه اى كه دو روز و سه روزش را كفايت كند، از آن مى مكيد، پس گوشت حسين عليه السلام از گوشت و خون رسول خدا صلى للّه عليه و آله روئيد. و فرزندى شش ماهه متولد نشد، جز عيسى بن مريم عليه السلام و حسين بن على عليهما السلام . و در روايت ديگر است كه امام رضا عليه السلام فرمود: حسين را نزدپيغمبر صلى للّه عليه و آله مى آوردند و آن حضرت زبانش را در دهان او مى گذاشت تا مى مكيد و به همان اكتفا مى كرد و از هيچ زنى شيرنخورد.
اناس گفت: تعدادی از افراد قبیله عقل یا اورینه به مدینه آمدند و آب و هوای مدینه بهشان نساخت. بنابراین پیامبر بهشان دستور داد که به یک گله شتر شیرده بروند و از شیر و ادرار شترها بنوشند(به عنوان درمان پزشکی). بنابراین آنها به دستور پیامبر عمل کردند و وقتی حالشان خوب شد چوپان پیامبر را کشتند و شترها را رم دادند/بردند. این خبر فردا صبح به پیامبر رسید و وی مردانی را برای پیگیری فرستاد و آن افراد دستگیر شده در هنگام ظهر آورده شدند. پیامبر دستور داد دستها و پاهایشان را قطع کنند(این کار انجام شده بود) و چشمانشان با تکه ای آهن گداخته داغ شده بود. آنها در غار حرا گذاشته شده بودند و وقتی که درخواست آب کردند آبی به آنها داده نشد. ابوغلابه گفت: آن مردان برای دزدی و جنایت، کافر شدن پس از اسلام آوردن و جنگ علیه الله و رسولش مجازات شدند.
با توجه به سانسور خبری حاکم بر رسانه های ایران، آنچه در پی میآید گزارشی است کوتاه و فشرده ازنقض حقوق جامعه ایران در محدوده اعدام شهروندان، طی دوره زمانی یک ماه گذشته، که نمیتواند بازتابدهنده کامل این قتل دولتی باشد.