معتصم گفت: «ای سگ! اين چه عمل است؟» گفت: «در اين حکمتی است. شما هر دو دست و پای من بخواهيد بريد و گونه روی مردم از خون سرخ باشد، خون از روی برود زرد باشد. من، روی خويش از خون سرخ کرده ام، تا چون خون از تنم بيرون شود، نگوئيد که رويم از بيم زرد شد
اما از دوستان ابومسلم که به خونخواهی او برخاسته اند از همه گرم روتر سنباد مجوس بود. سنباد که بود؟ اگر آنچه مورخان مسلمان، که در همه حال از تعصب مسلمانی خالی نیستند، درباره او نوشته اند درست باشد، در قیام او جز یک طغیان تند برضد خلیفه تازی و جز یک حس انتقامجویی از آدمکشان عرب چیزی نمیتوان یافت. اما با نگاه بهتر در علل و نتایج حوادث، این نکته آشکار میگردد که قیام او خیلی بزرگتر از آنچه در تاریخها نوشته اند بوده است.
شناخت فکری و فلسفی «نهضت قرمطیان» و خاستگاه طبقاتی آنها، در شناخت افکار «حسین بن منصور حلاج» و درک فعالیت های اجتماعی و سیاسی او، بسیار مهم و اساسی است، زیرا که به روایت اکثر مورخین و محققین : «حلاج» با رهبر قرمطیان (ابوسعید جنابی) آشنائی و رابطه نزدیک داشته و این رابطه و مکاتبه چنانکه نوشته اند مخفی و «رمزی» بوده است.
در مورد زندگانی علی و فاطمه نیز ملایان، شبهه ملایان و شیعیان یاوه گو بسیار لاف زده اند و اغراق کرده اند. برخی از اسلامگرایان علی و فاطمه را بهترین نمونه و الگو برای همه دورانها معرفی میکنند، اما تاریخ بگفته ناپلئون که آنرا دشمن دین دانسته است به شدت با این فرضیه مخالفت دارد. منابع تاریخی نشان میدهند که میان علی و فاطمه روابط خوبی وجود نداشته است. علی قصد ازدواج داشته است و از همین روی فاطمه به محمد شکایت میکند. حدیث معروف محمد نیز که در مورد فاطمه است، یعنی «فاطمه پاره تن من است، هرکس او را بیازارد مرا آزرده است» به همان آزردگی فاطمه از دست علی ارتباط دارد.
پس خدای عزوجل پیغمبر را فرمود که منشین تا از غزات بنی قریظه و آن جهودان نپردازی. پس دیگر روز پیغمبر علیه سلام بیرون رفت و نماز دیگر. چون به در حصار رسید و پیغمبر را بدیدند، در ببستند. پیغمبر گفت ای کپیان و ای ای خوکان، چگونه دیدید حکم خدای؟ گفتند یا محمد، تو هرگز چنین نگفتی، امروز چرا میگویی؟ پیامبر گفت: خدای عزوجل چنین کرد. و بیست روز بر در حصار بماند. پس جهودان را مهتری بود نامش کعب بن اسد، جهودان را گفت: ای مردمان، از سه کار یکی بکنید یا فرود شوید و به محمد بگروید و جان و خواسته و فرزندان برهانید.
ماجرای بنی قریظه یکی از تاریک ترین فصلهای تاریخ اولیه اسلامی و همچنین یکی از پیچیده ترین فصلها است. بنی قریظه نام یکی از قبایل یهودی مدینه بوده است که تمام مردان آن توسط پیامبر اسلام محکوم به مرگ میشوند و قتل عام میشوند.